http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
سلام خانم شیرزاد - تجربه های آموزشی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چندسال پیش جاتون خیلی خالی رفتم سفرمکه

توگروه همسفرمون خانم های مسن زیادی بودند که خداتوفیق داددرطول مسیر کمکشون می کردیم وهرکس مسؤولیت یکی از اونها رابه عهده گرفت .

وقتی داشتیم می رفتیم دستم را پشت خانم مسنی قراردادم تا کمکش کنم وتمام مسیر با اون بودم

بعدا بهم گفت انگارخداتورابرام فرستاده بود وزمانی که دستت را روی پشتم قراردادی گرمی دستای دخترم را که فوت کرده است را احساس کردم

اشک درچشمام حلقه زدوتنم لرزید

از وقتی ازسفربرگشتم می خوام برم بهش سر بزنم ولی انگاراین مولانا به ملاقات شمس نخواهدرسید

وجالبتر این که هرسفرزیارتی مشهدمقدس وکربلای معلا که بعدازاین جریان رفتم همیشه یادش می افتم دعاش می کنم وبراش نمازمی خونم

فکرمی کنم خداخیلی دوستش داره

آخه تمام عمرش توی مساجدبه همسایه ها قرآن یاد می داده

براش دعاکنید خیلی مریضه

برای منم دعا کنیدکه لیاقت دوباره دیدنش را پیدا کنم




تاریخ : دوشنبه 90/5/10 | 5:24 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر