اگر از کوچه پس کوچههای قدیمی شهرآنجایی که هنوز رگههایی از خانههای قدیمی کاهگلی یافت میشود گذر کنیم هنوز هم پلاکهای خانههایی را می توان دید که روی آن
1+12 به جای سیزده نوشته شده است، علت آن را در اعتقادات مردم می توان یافت تحت این عنوان:
نحس بودن 13 !
غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبرتألیف کرد.
این نقاطند که دایره میسازند وآن نقاط آدمیانند که کره زمین منقش از آنهاست وخالق نقاط تصمیم گیرنده اصلی هستی در گل مجلس که مرکز جای اوست مرکز یکی است که او نبود دایره ای در کار نبود0 بزرگترین دایره دنیا دنیاست که حلقه آن انسانها ومرکزش خالق خلقت 0شعاع هایی از نور واسطه بین انسانها ومرکزند0 این واسطه ها پیام آورانی اند که آن یگانه برای ترفیع بشر خود فرستاده با آیت0 انسانها برروی این حلقه روبه جلو در حرکتند0 برگشت به عقب یا ایستادن جایز نیست 0رفتن تا به حباب شبیه شدن0 آنچه بررسی میشود انتخاب مسیر است که آن خارج شدن انسان از حلقه است 0خارج شدن انسان از حلقه یا رو به داخل و متوجه مرکز است و دست به ریسمانها با تکیه بر شعاع ها ودر آخر رسیدن به عشق 0یا پرت شدن او از حلقه به بیرون واسیر نیروی گریز از مرکز که y همان حسرت و زوال در دنیا ودر آخرت چاه جهنم نام دارد.
وکوچک ترین دایره دنیا صفر
صفر یعنی هیچ
صفر فقیری است که به چشم جمع و تفریق نمی آید حضور هزاران صفر در جمع وتفریق تاثیری ندارد اعداد کار خودشان رامیکنند0 آنها باهم درجمع شدن وحتی در اختلاف خود صفر را به حساب نمی آورند ونادیدش میگیرند صفر مظلوم به دو فکر میافتد یکی اینکه انتقام خود رااز اعداد در ضرب بگیرد ضرب قدرت بالاتری دارد اعداد واقعا بزرگ شده اند اما در عمل هیچ قدرتی در برابر صفر ندارندچرا که هیچ ضربی از پس صفر بر نمی آید صفرهزاران عدد را کنار می زند و حاصل نهایی را به خود می دهد هزاران عدد در ضرب با صفر در یک چشم به هم زدن نیست و نابود می شوند . صفر خوب به یاد دارد که چه مایه ننگش می خواندند به هر دانش آموخته ای که کم سواد بود می گفتند حقش صفر هم نیست باآنکه بهترین داوربین اعداد مثبت و منفی بود که اگر او نبود اعداد خوب و بد باهم مشتبه می شدند اما ریاضیات پایه علم مهندسی برای اثبات قوانینش کمترین اعداد ، گنگ بین دو گویا را هم اگر می پذیرفت شرط ورودش را بزرگتر از صفر اعلام میکرد گذشته از آن چقدر قانون را ملزم کرده بودند که طوری تنظیم شوند که صفر را بی چون وچرا کنار زند . صفر می توانست یک فرد باشد می توانست زوج شود اما او را از هر دو خانواده جدا کردند حتی آرزوی دانستن علت این همه سلب امتیاز را نیز بر دل او گذاشتند با وجود اشک و حسرت و آه سعی کرد منطقی و بزرگ باشد تا بتواند فکر دوم را نیز بررسی کند . به او وجودی بخشیده اند که با جود خویش به تهی جامعیت داد و او را زیر پوشش خود جا داد صفر بادست خالی به پوچی جان داد وخود جانی دوباره گرفت 0یادش آمد که او را از منفی ها جدا کردند حتی یک منفی که همسایه او بود را هم از او جدا کردند و در اذهان صفر را از تهی و تو خالی بودن سواکردند گناه صفر فقر است اما ضعفی ندارد که از منفی ها برتر جلوه اش دادند و همین امید صفر و امتیاز وجودش شد تا سلطانی شود برای بزرگان اعداد منفی یعنی هر چه قدر اعداد در منفی ها پیشرفت کنند و بالا روند صفر صدرنشین آنهاست چنانکه بزرگترین اعداد در مقابل صفر کمترین رقم هایند . ای صفر چشمانت را باز کن و به دنیا لبخند بزن تو در بین این نوع اعداد از بی نهایت شان هم سرتری همه می دانند . ماهم صفر را قدر بدانیم گاهی خوب می درخشد مثلاً در نوع ماشین که صفرش بهترین است و در جای بهتر هر چه تعداد صفر بیشتر باشد اوضاع روبراه تر است کجا ؟ در حساب بانکی افراد و در آخر بزرگترین افراد از صفر شروع کرده اند حال با این تفاسیر باز باید نادیدش گرفت ؟ چشمها را باید شست جور دیگر باید دید .
برگرفته از کتاب دو کلام حرف حساب َ
مثال ? ــ کلمه ی « گلپایگان » را در نظر بگیرید. تعداد حروف آن ? تا است. این عدد را به فارسی می نویسیم : « هشت » این کلمه ? حرف دارد. این عدد را نیز به فارسی می نویسیم : « سه » کلمه ی اخیر دارای ? حرف است. فارسی آن میشود : « دو » این کلمه ? حرف دارد. و از این به بعد روی عدد ? متوقف می شویم. چرا؟چند کلمه ی دیگر را با همین فرایند آزمایش می کنیم :
گالیله می گوید: اصول ریاضیات الفبای زبانی است که، خداوند جهان را با آن نوشته است و بدون کمک آنها درک یک کلمه هم غیرممکن است و انسان بیهوده در راهروهای تاریک و پر پیچ و خم سرگردان است.
ریاضی یعنی: تدبیر در آفرینش و بنا نهادن آن به وسیله اعداد و اعداد یعنی: شمارش تعداد اجزای طبیعت تا بینهایت و بینهایت یعنی: از اول تا آخر و از اول تا آخر یعنی: رسیدن به خدا، و رسیدن به خدا یعنی: عشق و در مجموع، ریاضی مقدمه ای برای رسیدن به خالق هستی
عدد پی( 3.14)در علم ریاضیات از مجموعه اعداد طبیعی محسوب می شود. این عدد از تقسیم محیط دایره بر قطر آن به دست می آید. کشف عدد پی جزو مهمترین کشفیات در ریاضیات است. کارشناسان ریاضی هنوز نتوانسته اند زمان مشخصی برای شروع استفاده از این عدد پیش بینی کنند. عده زیادی، مصریان و برخی دیگر، یونانیان باستان را کاشفان این عدد می دانستند اما بررسی های جدید نشان می دهد هخامنشیان هم با این عدد آشنا بودند.
ریاضی و پیدایش آن:
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجه هایش را می داند انجام می داد اما به زودی مجبور شد وسیله شمارش دقیق تری بوجود آورد لذا به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده می باشد قدیمی ترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهن ترین مدارک موجود یعنی نوشته های سومری مشاهده می شود. سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بین النهرین یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.
از قدیم ریاضی به دو دسته ی حساب و هندسه تقسیم می شده در یونان بیشتر ریاضیدانان بزرگ به علم هندسه پرداخته اند زیرا در آن زمان که یونانی ها برده داری میکردند علومی را که کاربردی بود تحقیر می کردند زیرا آنها تمام کارها و علوم کاربردی را مختص برده ها می دانستند و چون فکر می کردند که علم هندسه کاربردی ندارد به علم هندسه پرداختند و کشفهای زیادی را در هندسه به دست آوردند ولی در زمینه ی حساب ضعف های زیادی داشتند
بازدید امروز: 63
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 356615