پیامبر اکرم(ص) میفرماید: خداوند جوان بیکار را دوست نمیدارد. در بیان دیگری، اندکی صریحتر آمده است که: خدای، به جوان بیکار به خشم و بغض مینگرد.1 بیکاری مادر مفاسد است و اشتغال حتی به صورت سرگرمی، سپر ایمنی و محافظ بهخصوص برای نوجوان و جوان است. بحث ما در این نوشتار پیرامون اشتغال و بیکاری به معنی مصطلح آن نیست. توضیح آن که فعلاً از این دو واژه، مفهومی را ارائه نمیکنیم که در فرهنگ ادبیات سیاسی و اجتماعی، عجالتاً نقل مجالس و محافل است. این مطلب به
خودی خود و در جای خود امری مهم و شایستهی رسیدگی و ساماندهی است، اما هم از حیطهی دانش و تخصص صاحب این قلم بیرون است و هم از بس گفته شده و چارهای برای آن اندیشیده نشده، ملالآور گشته است. منظور ما در این سخن، بحث اشتغال، سرگرمی مثبت و عدم بیکاری در نوجوانان و جوانانی است که در آستانهی تعطیلات تابستانی قرار گرفتهاند و بیش از سه ماه تعطیلی احیاناً بدون برنامه را در پیش روی دارند.
در این میان، دو گروه مسئولیت دارند: والدین و مدارس. مسئولیت والدین، ذاتی و اوّلی است و مسئولیت مدارس، به اصطلاح فضلی و ثانوی است. ابتدا تفاوت میان همین دو حیطهی مسئولیتی را روشن سازیم: برخلاف پارهای تصورات، مسئولیت تربیت و ایمنسازی و واکسیناسیونهای تربیتی کودکان و نوجوانان برعهدهی والدین است. این وظیفه در ذات وجودی «والد ـ فرزندی» نهفته است و عقلاً و شرعاً این تکلیف، تکلیف ذاتی و اوّلی است که متوجه پدران و مادران است.
آنچه در این حیطه مراقبت و دغدغهی جدی والدین را میطلبد، نظارت بر همدمی، مصاحبت و رفاقتهای سنین نوجوانی است. فراغت بچهها در طول تابستان و گرایش و نیاز طبیعی آنها به مصاحبت و رفاقت چیزی نیست که بتوان منکر آن شد. از دگرسو خطرات بالقوّه در این وادی به حدّی جدّی است که نمیتوان با مسامحه و باری به هر جهت از کنار آن گذشت.
قدم اول در تأمین این نیاز، سلوک و رفتار والدین در ژست و تیپ رفاقتی با فرزندان است. بچههایی که رفیق و دوست اوّلشان پدران و مادرانشان هستند مطمئناً از سپر ایمنی و محافظتی مطمئنتری برخوردارند. اما پذیرش پدر و مادر از سوی فرزندان در کسوت یک رفیق، لوازمی دارد که اولین لازمه، وقتگذاری، وقت گذرانی و همدلی و ملاطفت با بچههاست. اختصاص اوقات مشترک و باکیفیت میان والدین و فرزندان، به خودی خود یک سپر ایمنی است. این وقتگذاری اگر تنها در محیط داخل خانهها باشد طبعاً جذابیتی ماندگار و همیشگی نخواهد داشت. صرف وقت با بچهها در بیرون از خانه و همراهی با علایق معقول و متعارف آنها احساس خوبی را برای فرزندان فراهم میآورد. حوصله و مدارا در حرف زدن و گفتگو با بچهها و تفریح مشترک با ایشان و احترام به علاقههای منطقی آنها، پل ارتباطی والد ـ فرزند را مستحکم و ایمن میسازد. استفادهی درست و سرشار از نشاط در ایام تعطیلات هفتگی، همبستگی عاطفی را در خانواده ارتقا میبخشد. مشارکت در ورزشهایی که درخور توان و استطاعت پدرها و مادرها است، بچهها را به والدین نزدیک و والدین را در چشم فرزندان مقبولتر میگرداند. پیادهروی، کوهنوردی، دوچرخهسواری، شنا، تماشای مسابقات، همراهی با بچهها در گشت و گذارهای اینترنتی، مصاحبت با دوستان فرزندان و به همراه فرزندان همگی مؤلفههایی هستند که در حیطهی مقبولسازی و نیز اقتدار منطقی والدین آثار بسیار مثبتی خواهند داشت. پدران و یا مادرانی که میتوانند از حضور فرزندان خود در محیطهای کاری و شغلی خویش استفاده کنند و آنها را درگیر یک کار و سرگرمی مثبتی سازند این فرصت را نبازند. حتی اگر نوجوانان میتوانند در محیطهای شغلی سالم و مطمئن نزد اشخاص ثالث، انرژی روزانهی خود را تخلیه کنند، حتماً از سوی والدین به چنین اشتغالی ترغیب شوند و چه بهتر که مناسب و منطقی، در برابر کار خود، مزدی نیز بستانند. اینها همه راهکارهایی عملیاتی و در دسترس برای ایمنتر ساختن اوقات فراغت در سهماههی تعطیل تابستانی است.
اما مدارس نیز، هرچند به حسب وظیفهی ثانوی و بلکه ایثارگرانه، در این زمینه میتوانند نقشآفرین و بسیار مثبت باشند. تشکیل کلاسهای متنوع تابستانی و البته به دور از خستگیها و ملالهای دروس معمول سال تحصیلی، بخشی از اوقات بیکاری بچهها را پر میکنند. معلمان خوشذوق و عاشق و پرحوصله میتوانند در اردوهای کوتاهمدت، بازدیدهای دستهجمعی از مراکز فرهنگی و شرکت دادن بچهها در مجامع ورزشی نقشی درخور و بس سازنده ایفا کنند. در این میان همکاریهای میان مدرسهای بسیار مهم است. بدین معنی که مدارس از امکانات خاص یکدیگر به صورت مشترک و زمانبندی شده به سود پرباری اوقات فراغت دانشآموزان استفاده کنند. طبیعی است که محیط همهی مدارس مناسب و جوابگوی خواستههای تفریحی و فراغتی بچهها نیست. در اینجا سعهی صدر و همیاری مدیران مدارسی که از امکانات بهتری برخوردارند به نفع مدارسی که کمتر برخوردارند باید به میدان آید و فرزندان این کشور در بهرهمندی از امکانات در سایهی مدیریت بلندنظرانه با یکدیگر سهیم باشند. هر که فرزندی دارد و هر که یک چند صباحی معلم بوده است حق دارد که نگران تعطیلات تابستانی باشد.