من دوم تجربی بودم ودختر همسایه ما دوم ادبیات . در امتحانات پایان سال ، مرضیه اومد پیشم و گفت : فردا امتحان آمار دارم کمکم کن
اگر نه تجدید می شم . گفتم کتابت را بذار و برو خیالت راحت . بعداز خوندن درس خودم، مقداری هم از روی کتاب او خوندم .
فردا موقع امتحان طبق معمول دو نفر روی یک نیمکت (یه نفر انسانی یه نفر تجربی ) نشستیم.
من و مرضیه با هم . امتحان خودم را تا نیمه نوشتم برگه هامون را عوض کردیم سپس تا حدود 15 نمره برای او در برگه امتحانش نوشتم و دوباره برگه خودم را گرفتم و امتحان خودم را کامل کردم ، به سلامتی امتحان تموم شد و مرضیه هم قبول شد.
تا الان از این موضوع خداومن و مرضیه خبر داشتیم ولی حالا شما هم می دونید.
تقلب کار درستی نیست . نظرتون چیه؟
تاریخ : جمعه 87/10/20 | 1:23 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر